تجزیه و تحلیل گپ برای معرفی مناسب برند

تجزیه و تحلیل گپ

تجزیه و تحلیل گپ چیست؟

این مقاله تجزیه و تحلیل گپ را به صورت عملی و علمی بررسی می کند. پس از مطالعات و تحقیقات فراوان گروه نگاه، اصول این سبک مدیریت پروژه قدرتمند و ابزار استراتژیک را درک خواهید کرد.

تجزیه و تحلیل GAP

برای برند ها داشتن اهداف صحیح و دستیابی به آنها در زمان تعیین شده امری حیاتی و مهم است. در صورتی شکاف زمانی رخ می دهد که تکمیل (به طور کامل) یک هدف فورا ممکن نباشد. وقتی این اتفاق می افتد، نتیجه نهایی با هدف تعیین شده قبلی مطابقت ندارد. تجزیه و تحلیل GAP ابزار خوب و مفیدی برای پر کردن چنین شکافی است.

تجزیه و تحلیل گپ اغلب در شرکت های تجاری استفاده می شود، اما همچنین می تواند ابزار ارزشمندی برای ارائه دهندگان خدمات مالی مانند بانک ها و شرکت های بیمه باشد.

هویت و تصویر

تجزیه و تحلیل گپ وضعیت فعلی یک برند را با وضعیت مطلوب مقایسه می کند. تفاوت بین هویت (چگونه برند می خواهد به نمایش گذاشته شود) و تصویر (چگونه برند به تصویر کشیده می شود) را تجزیه و تحلیل می کند.

این به برند کمک می کند تا انتخاب های درست را انجام دهند، تصویر خود را نسبت به مخاطبان مختلف بهبود بخشند و آن را با نحوه درک از برند هماهنگ کنند. به این معنا که به یک برند اجازه می دهد تا سطح خود را ارتقا بدهد و شکاف های احتمالی بین هویت و تصویر را برطرف کند.

هنگامی که مخاطبان تصویری مشابه با نحوه تلقی یک برند داشته باشند، این امر باعث بهبود روابط با مشتری و وفاداری مشتری در دراز مدت می شود.

چهار قسمت اصلی تجزیه و تحلیل هویت برند

برای اینکه یک تجزیه و تحلیل گپ مناسب نتیجه دهد، هویت فعلی و مطلوب باید با استفاده از تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف داخلی ترسیم شود.

چهار عامل زیر هنگام ارزیابی هویت یک برند اعمال می شود که باید در تجزیه و تحلیل GAP نیز در نظر گرفته شود:

  1. شناسه مورد نظر
  2. شناسه فعلی
  3. هویت فیزیکی
  4. تصویر فعلی

با مقایسه این چهار جنبه، یک برند می تواند تفاوت بین هویت مورد نظر و نتیجه واقعی را پیدا کند. به این ترتیب می توان نتیجه را بهبود بخشید.

مثال تجزیه و تحلیل گپ

تصور کنید که برندی واقعاً بخواهد این ارزش ها را منعکس کند:

  1. قابل اعتماد بودن
  2. به روز بودن
  3. مشاوره های حرفه ایی
  4. ارتباطات باز
  5. متمایز بودن
  6. کیفیت بالا و خدمات محور

تحقیقات نشان می‌دهد که ارزش‌های ارتباط قابل اعتماد و خدمات محور کمتر از 30 درصد در بین مخاطبان کسب می ‌کنند. این بدان معناست که بین هویت و تصویر فاصله وجود دارد.

تجزیه و تحلیل گپ به شناسایی عواملی که مسئول این امر هستند کمک می کند. به این ترتیب، برند ایده روشنی از اینکه باید روی چه حوزه هایی تمرکز کند تا اعتماد مشتریان را دوباره به دست آورد، خواهد داشت. برای درک بهتر این روش، چهار عامل با جزئیات بیشتر در زیر توضیح داده شده است.

1. شناسه مورد نظر

هویت مطلوب یک برند کاملاً بر آینده متمرکز است. این بخشی است که در آن یک برند باید دریابد که می‌خواهد به کجا برود و چگونه می‌خواهد خود را به دنیای خارج (مشتریان، تامین‌کنندگان، مشارکت‌ها، سرمایه‌گذاران، رقبا و غیره) معرفی کند.

این کار را می توان با استفاده از چهار نکته زیر انجام داد:

  1. ماموریت برند چیست، کسب و کار اصلی برند چیست ؟ و مشتریان آن چه کسانی هستند؟
  2. چشم انداز برند چیست و چه اهدافی باید در بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت محقق شود؟
  3. شایستگی های اصلی برند چیست، چگونه می توانند خود را تعریف کنند و چگونه می خواهند به مشتریان خود خدمت کنند؟
  4. ارزش‌ها، ایده‌های برند (یعنی مسئولیت اجتماعی شرکت) چیست و چگونه می‌خواهند آنها را به مردم ارائه دهند؟

2. شناسه فعلی

هویت فعلی هویت واقعی است و توسط همه کارکنان تعیین می شود. آنها نماینده برند هستند و با تمام مخاطبان خود ارتباط برقرار می کنند. یک کارمندی که برای دادن خدمات مشتری بی تفاوت است به راحتی همه چیز را خراب می کند. این می تواند برای شرکتی که می خواهد خود را مفید و خدمات محور معرفی کند، ویرانگر باشد.

سوالات زیر ممکن است مفید باشد:

  • نقاط قوت و ضعف برند (تحلیل SWOT داخلی) چیست؟
  • یک برند برای خدمت رسانی هر چه بیشتر به مخاطبان خود چه کاری باید انجام دهد؟
  • مخاطبان چه رابطه ای با برند دارند؟

هویت فعلی بسته به کارمند می تواند متفاوت باشد، به این معنی که می توان آن را به طرق مختلف به مخاطبان ارائه کرد. از آنجایی که هر یک از کارکنان برند را متفاوت تجربه می کنند، هویت متفاوت درک می شود. هویت فعلی را می توان با انجام یک نظرسنجی داخلی از ارزش های اصلی یک برند در رابطه با کارکنان خود تعیین کرد.

3. هویت فیزیکی

هویت مطلوب (همانطور که در اهداف بلند پروازانه توضیح داده شده است) و هویت فعلی (نمایش نتایج واقعی) منجر به هویت فیزیکی می شود. هویت فیزیکی به عناصر قابل مشاهده و حسی متصل به یک برند یا برند مربوط می شود.

برای توضیح، مثال هایی برای هر حس :

  1. دیدن : هر چیزی که دیده می شود، از جمله لوگو، هویت شرکت، تبلیغات و رنگ هایی که به افراد اجازه می دهد برند را شناسایی کنند.
  2. صدای برند
  3. طعم : یک برند خاص می تواند به شدت با طعم خاصی مرتبط باشد.
  4. رایحه : همچنین این امکان وجود دارد که بینندگان به شدت با عطری که به یک محصول یا نام تجاری مرتبط است ارتباط برقرار کنند.

بنابراین هویت فیزیکی به روش های مختلف تعامل بینندگان با یک برند یا برند مربوط می شود، از جمله تبلیغات. وقتی هویت فیزیکی یک برند با هویت مورد نظر آن مطابقت نداشته باشد، به برند یا اعتبار برند آسیب می رساند.

4. تصویر فعلی

این تصویر توسط مخاطبان خارج از برند شکل می گیرد. آنها بر اساس دانش و تجربه موجود در مورد برند نظر می دهند. این اشتباه است که تصور کنیم یک تصویر صرفاً بر اساس نظرات مصرف کنندگان است.

تصویر نیز توسط سایر ذی نفعان، از جمله شرکا، برند های تجاری، سرمایه گذاران، رقبا و دولت ها تعیین می شود. ایجاد یک تصویر زمان زیادی می برد.

عاقلانه است که مشخص کنیم تصویر بر اساس چه چیزی است. تصویر فعلی را می توان با پاسخ دادن به مصاحبه ها (از طریق تلفن) و یا (آنلاین) پرسشنامه به مشتریان، روابط تجاری، مصرف کنندگان و سایر ذی نفعان تعیین کرد.

درباره نویسنده

پست های مرتبط

2 دیدگاه. Leave new

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

لطفا عبارت زیر را پاسخ دهید *

خروج از نسخه موبایل